فردای شب قدر بود,
انگار دعام مستجاب شده بود.مردی در خانه رامی زد,
از پشت پنجره نگاه کردم,
آره مولایم بود وسایل ناجور رو جمع کردم,دستگاه ماهواره روهم قایم,گوشی موبایلم هم خاموش کردم.
رفتم در رو باز کنم,
در رو که باز کردم دیدم آقا آخرین خونه کوچه رو هم درزد وباناامیدی از کوچه رفت..!
آجه همه داشتن خونه رو آماده میردن....
- يكشنبه ۶ دی ۹۴ , ۲۰:۱۶